آقای سفر کرده ام
شعر زیر سروده همشیره بنده خواهر عزیزم
خانم وحیده افضلی است در رثای جناب
سلطان العرفا حضرت آیت الله شیخ محمد تقی بهجت

اي آيت سرمستي ، اي خلسه ي عرفاني
برخيز كه ساغر را در بزم بچرخاني
برخيز كه يك عالم درگير غم ات گشته
از داغ تو افتادم در ورطه ي حيراني
اين بي سر و ساماني بي تو ابدي باشد
هر روز پر از حسرت،هر شام پريشاني
ديوانه ي چشمانت آرام نمي گيرد
مجنون توام اي جان ! اي حضرت روحاني
چشمان تو آتش زد بر كفرم و ترديدم
من با تو رسيدم تا آغاز مسلماني
ای بهجت سرمستان! از خاک سفر کردی
خواندند تو را گویا افلاک به مهمانی
صل الله علیک
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۱۹ ب.ظ توسط طه افضلی
|
مرجع عشق سلام الله علیه