شعر زیر سروده همشیره بنده خواهر عزیزم

خانم وحیده افضلی است در رثای جناب

سلطان العرفا حضرت آیت الله شیخ محمد تقی بهجت


مرجع عشق سلام الله علیه

 

 

اي آيت سرمستي ، اي خلسه ي عرفاني

برخيز كه ساغر را در بزم بچرخاني

برخيز كه يك عالم درگير غم ات گشته

از داغ تو افتادم در  ورطه ي حيراني

اين بي سر و ساماني بي تو ابدي باشد

هر روز پر از حسرت،هر شام پريشاني

ديوانه ي چشمانت آرام نمي گيرد

مجنون توام اي جان ! اي حضرت روحاني

چشمان تو آتش زد بر كفرم و ترديدم

من با تو رسيدم تا آغاز مسلماني

ای بهجت سرمستان! از خاک سفر کردی

خواندند تو را گویا افلاک به مهمانی

 

صل الله علیک