شهادت وصي بر حق حضرت رسول الله (ص) جناب مولانا اميرالمومنين علي

صلوات الله عليه

بر تمام مخلصان آن ارباب تسليت .

 

«اِذا أَتاكُمُ الْفِتَنُ كَاللَّيْلِ الْمُظْلِمِ، فَعَلَيْكُمْ بِهذَا الرَّجُلِ، اِذا سَلَكَ فَجَّا، فَاسْلُكُوهُ.»

هر گاه فتنه ها چونان شب تاريك، بر شما روى آورد، بر شما باد به ملازمت اين مرد. حتى اگر از راه كوهستانى هم رفت، به دنبال او رهسپار شويد .

 

به اين مضمون : عيون اخبار الرضا، ج 1،ص 69؛ بحارالانوار، ج 40، ص 27.

 

 

 افراد بشر چه بيمارى دارند كه راحت نمى نشينند، و پيوسته بر سر قدرت طلبى و رياست و مقام با هم مى جنگند؟! ما همين قدر مى فهميم كه مُلك دنيا باقى و پابرجا نمى ماند و از بين مى رود .

حضرت اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ در وقت رياست و حكومت ظاهرى چه پوشاك و خوراكى داشت؟!حلوايش اين بود كه خرماى خشك را ريز ريز مى كرد و داخل ماست مى  ريخت تا ماست شيرين شود، و آن را با نان خشك (آن هم نان جو) ميل مى نمود و مى  فرمود: ممكن است اين ها را هم كسانى نداشته باشند. ولى ما اين راه را نرفتيم، و كفّار كردند آن چه كردند و بر سرما آوردند، آن چه آوردند .

 ------

اهل تسنّن خودشان نوشته اند:

عمرو عاص در حالى كه از ندامت، انگشتش را به دندان گرفته بود، وفات كرد.

 على ـ عليه السّلام ـ بر حقّ بود، ولى اين ها نگذاشتند كه تا روز قيامت دنيا را آباد كند، هم چنين مانع شدند كه امام حسين ـ عليه السّلام ـ دنيا را آباد كند.

سلمان ـ رضوان اللّه تعالى عليه ـ فرمود:

 «كرديد و نكرديد، حقّ على را برديد!»يعنى مرتدّ شديد و مرتدّ نشديد و حقّ على ـ عليه السّلام ـ را برديد و تا روز قيامت مردم را به ضلالت كشيديد. عرب ها هم سخن سلمان ـ رضى اللّه عنه ـ را به همين صورت (فارسى) نقل كرده اند. به حسب ظاهر مسأله از اين بالاتر بوده است؛ زيرا حق على و فاطمه ـ عليهماالسّلام ـ و فدك را بردند و غير اولى را بر اولى مقدم داشتند و درب آهنين آوردند و سدّ نمودند.

------

مرحوم ميرزاى نورى در سامرّا دستور فرموده بود براى دو شبِ پنجشنبه و جمعه، صد نفر از طلاّب را دعوت كنند، ولى اشتباها همه ى صد نفر را براى يك شب دعوت كرده بودند، و غذا به اندازه ى پنجاه نفر تدارك ديده بودند، لذا به خانه ى مرحوم آخوند ملاّ فتح على سلطان آبادى رفتند و ايشان را از ماجرا باخبر نمودند. ايشان فرموده بودند: سر ديگ غذا را بر نداريد، تا من بيايم. قبل از كشيدن غذا ايشان حاضر شد، پارچه ى آب نخورده اى را مطالبه نمود و روى ديگ گذاشت و سه مرتبه دست را روى آن به طرف چپ و راست حركت داد و گفت:

«عَلِىٌّ خَيْرُ الْبَشَرِ، وَ مَنْ أَبى فَقَدْ كَفَر.» على بهترين انسان است، هر كس اين را نپذيرد، قطعا كافر است. سپس غذاى داخل ديگ را كشيد و به همه ى صد نفر رسيد!

 ------

 ما كه در افضليّت على ـ عليه السّلام ـ بر ساير صحابه شك نداريم، و نيازى به اين گونه ادلّه نداريم، ولى اين مطلب را نمى شود انكار كرد كه افراد بسيارى الى ماشاءاللّه بوده اند و هستند كه مى گويند:
 على، اللّه است؛ ولى درباره ى ساير صحابه، يك نفر قايل به الوهيت آنها نشده است: كَفى فِى فَضْلِ مَوْلانا عَلِىٍّ وُقُوعُ الشَّكِّ فِيهِ أَنَّهُ اللّه‏ُ در فضيلت مولايمان على ـ عليه السّلام ـ همين بس كه عدّه اى در اين كه آيا او خداست و يا خير، ترديد دارند.

البتّه دليل على اللّهى ها اين است كه على ـ عليه السّلام ـ كارهاى خدايى مى كرد، ولى ما مى گوييم: حضرت رسول ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ هم كارهاى خدايى داشته است و اساسا : «لا يُقاسُ بِآلِ محمّد ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ مِنْ هذِهِ الاْءُمَّةِ أَحَدٌ.»  هيچ يك از افراد اين امّت را نمى توان با آل محمّد ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ مقايسه نمود. پيغمبر اكرم ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ فرمود: «يا على، اگر بيم آن را نداشتم كه آن چه را با حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ مى كنند، با تو كنند، كلامى درباره ى تو مى گفتم كه از ميان جمعيّتى عبور نكنى مگر اين كه به خاك زير قدمت سجده يا تبرّك كنند.»  با اين كه آن حضرت ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ هنوز چنين فرمايشى نگفته است عدّه اى او را خدا مى دانند، اگر مى گفت چه مى شد؟!

اصل روايت به اين صورت است: «لَوْلا أَنْ تَقُولَ فيكَ طَوائِفُ مِنْ أُمَّتى ما قالَتِ النَّصارى فى عيسَى بْنِ مَرْيَمَ، لَقُلْتُ فيكَ قَوْلاً لاتَمُرُّ بِمَلَأٍ مِنَ النّاسِ إِلاّ أَخَذُوا التُّرابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ يَلْتَمِسوُنَ بِذلِكَ الْبَرَكَةَ.»؛ (اگر بيم آن رانداشتم كه گروههاى از امّت من درباره ى تو، آن چه را كه مسيحيان درباره ى حضرت عيسى بن مريم گفتند، بگويند، سخنى درباره ى تو مى گفتم كه به گروهى از مردم نگذرى، مگر اين كه خاك زير قدمهاى تو را به عنوان تبرّك بردارند.) 

 

سلطان العرفا حضرت آیت الله شیخ محمد تقی بهجت (سلام الله علیه)