گرامي داشت  آزاد سازي خرمشهر عزيز و سردار رشید

خونین شهر شهید سید محمد علی جهان آرا

 

 

آنها زور ميزنند افسانه بسازند ، مي سازند ، بد هم نمي سازند ، بي چاره ها چاره ندارند !

ما زور نميزنيم تا افسانه بسازيم اما افسانه ها پيش پاي حقيقتمان ، نه حقيقتهامان زانو ميزنند !

 فرق توهم و حقيقت همين است . ما با چاره ايم و آنها بي چاره .

البته فرق ما و آنها زياد است ، آنها هرکول مي سازند ما بند پوتين همت را در آستين داريم

آنها توهم جنگ ستارگان ميزنند و ما به يادگار ۸ سال جنگ با جهان داريم

آنها دستشان را از لا به لاي کثافت وخون از لابه لاي حقارت و نداشتن شرافت دراز ميکنند و

ما از ؟ اينجاست : ما از لا به لاي شرافت و خون !

ما حلال زاد هايمان تاريخ مي سازند آنها حرامزاده هايشان تاريخ را کثيف مي کنند

ما به سينه ميزنيم و آنها به الکل

آنها به گريه هاي ما ميخندند و ما به خنده هاي آنها ميخنديم !

آنها رقص زياد دارند و ما دعا زياد داريم

آنها بهشتشان اينجاست و ما بهشتمان آنجا

آنها پشتشان باد است و ما هزاره ها پشتمان را يدک ميکشند

آنها تروآ را دوست دارند اما هرگز او را نداشتند ما چمران را دوست داريم و هميشه او را

داشته ايم

آنها سرشان درد ميکند براي حرامزاده گي ما دردمان خوب مي شود با حلال زاده گي

ما اين وريم و آنها آ ن ور

اين ور ما عالميست و آن ور آنها حقارتيست